معتمدی از سال 1363 نقاشی را به طور حرفه ای آغاز کرد و طی 25 سال صدها نقاشی را در حدود 30 نمایشگاه انفرادی و گروهی در شهرهای مختلف آمریکا و کانادا به نمایش گذاشت. 5 سالی است که روی شعرهای (دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی) کار میکند. و حدود 86 شعر از 500 شعر این شاعر را مطالعه و 53 شعر را به انگلیسی ترجمه و نقاشی کرده است.40 نقاشی او در کتابی به نام (در آیینه رود) ،همزمان با نمایشگاه بین المللی کتاب در بهار سال 87 توسط انتشارات سخن به بازار کتاب عرضه شد.اخیرا هم نمایشگاهی را در نگارخانه دی برگزار کرده است که با توجه به سبک و شیوهی خاص او بسیار مورد توجه قرار گرفت.
چه شد که به نقاشی گرایش پیدا کردید؟
من همیشه به نقاشی علاقه مند بودم و از سالهای جوانی به دانشکده ی هنرهای زیبا رفتم و در رشته های معماری و شهرسازی تحصیل کردم و چندین سال هم در هر دو رشته کار کردم.ولی از سال 1363 بیشتر وقتم را صرف نقاشی کردم.
چه طور شد که شعرهای دکتر شفیعی کدکنی را برای موضوع نقاشیهایتان انتخاب کردید؟
شعرهای آقای دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی خود به خود مثل تابلوی نقاشی هستند.پر از معنا و پر از زیبایی و به شکل کاملا گویا.من می خواستم چیزی را که به صورت تابلو با واژه های فارسی گفته شده بود و احساسی را که در این شعرها موج می زد در فضای شعر نقاشی کنم.
در نمایشگاهی که در گالری دی داشتید چند نقاشی با الهام از اشعار حافظ به چشم میخورد. با توجه به اینکه در توصییف شعرهای دکتر شفیعی گفتهاید خود این اشعار تابلویی از نقاشی اند، و با توجه به راز آلود بودن اشعار حافظ چرا شعر حافظ را برای تصویر گری و نقاشی انتخاب کردید؟
شعر حافظ و تصویر سازی و به نقش در آوردن آن همیشه برای من مشکل و پیچیده بوده است، ولی این تجربه ای است که شروع کردم و علاقهمند به ادامه آن هستم.البته پیش از این اشعار حافظ از سوی برخی از نقاشان بنام سنتی ما تصویر شده است و برخی از کتابهای دیوان این شاعر بزرگ هم اینک هم در بازار کتاب موجود است و مشتریان خاص خود را دارد.
تفاوت کار شما با نقاشی ها سنت گرایان از دیوان شعر حافظ در چیست؟
من سعی کردم با توجه به چنین پیشینهای در نقاشی از دیوان حافظ، آن را با یک نوع تجرید و به صورت انتزاعی نشان دهم به نحوی که ریشه هایش در هنر سنتی ایران و برخواسته از آن فضا باشد.
فکر می کنید با زبان رنگها چه طور توانستید فضای شعر را در یک تابلوی نقاشی نشان دهید؟
اشعار و غزلهای حافظ، حاوی مضامین و نکتههای فراوانی است که با زبانی رمزآلود و البته بسیار زیبا بیان شده است. من سعی کردم همین معانی و مضامین را به زبان نقاشی بیان کنم و انعکاس دهم.خوشبختانه نقاشی با آبرنگ این امکان را به نقاش می دهد تا جلوه های معنایی شعر حافظ را به خوبی نشان دهد.
تعدادی از آثار نقاشی شما در کتابی به نام(در آیینه رود) منتشرشده است. راه دیگر معرفی آثارتان را از طریق این کتاب چه طور می دانید؟
40 نقاشی و 86 شعر در این کتاب چاپ شد و آقای علمی مدیر انتشارات سخن بسیار مصر بودند که این کتاب با یک کیفیت خیلی خوب با توجه شرایطی که در ایران است چاپ شود و با وجود اینکه همه چیزخیلی سریع و با عجله انجام شد،این کتاب کتاب بدی از آب در نیامد و در اردیبهشت سال گذشته در نمایشگاه کتاب عرضه شد.
به غیر از شعر و ادبیات چه هنر یا هنرهای دیگری را الهام بخش کارهایتان میدانید؟
من همیشه وقتی نقاشی می کنم به موسیقی ایرانی هم گوش می کنم.با وجود اینکه من هیچ تحصیلات و تبحری در موسیقی ندارم ولی خوشبختانه به دلیل اینکه همسرم خیلی زیاد با موسیقی ایرانی عجین است این موضوع باعث شده که من شنونده ی پذیرایی باشم وحتی به صورت نا خودآگاه در نقاشی هایم به شکل مطبوعی ظاهر شده.
در نمایشگاه هایی که در خارج از ایران داشتید با توجه به تلفیق شعر ایرانی و نقاشی و آمیختگی این دو در نقاشیهایتان، تفاوت را در نگاه ایرانیها و خارجیها چه طور می بینید؟
دو دید کاملا متفاوت وجود دارد.افرادی که ایرانی نیستند و در خارج از ایران زندگی میکنند به دلیل سابقه ی ذهنی که روی هنر مشرق زمین و هنر ایران داشتند،از جمله صنایع دستی،فرش و امثال اینها،ایران و هنر اصیل برایشان جذاب است.اما این موضوع در سطح است.مگر برای کسانی که متخصص هستند و مطالعه ی عمیق دارند. اما برای سایرین، به خصوص خارجیان،این معانی و ریشه ها نا شناخته است.
آن گونه که یک ایرانی آشنا با هنر و فرهنگ ایران، با کار ارتباط برقرار میکند، به نحوی که زیر و بم تمام این اشعار و نقش ها را احساس می کند، یک فرد بیگانه از این فرهنگ و یا فرد خارجی به چنین درک و دریافتی از کارهایم نمیرسد.
هنر ایرانی با هویت ایرانی آمیخته است و به همین دلیل ،تصمیم گرفتم این نمایشگاه را در ایران هم به نمایش بگذارم تا در جایی که باید این نقاشی ها شناخته شود و اثر این شناخت پله ای باشد برای کارها و نمایشگاه های بعدی من.